طی تماسی که با سرپرست محترم داشتم ، این موضوع را مطرح کردند که سرپرستی تصمیم دارد مدرسه ابتدایی سوریه را بصورت چندپایه اداره کند. دفتر به ما اجازه داده که از آموزگاران شاغل در حوزه سرپرستی استفاده کنیم. و به من پیشنهاد کردند که آموزگار دبستان سوریه باشم. در جواب آقای سرداری گفتم اگر می خواهید ما را بر گردانید خوب محترمانه بگویید بر گردید . چرا معلمان سال اولی سوریه نماندند و چرا شما سرپرستی را به لبنان منتقل کردید و ... ولی همچنان به این موضوع فکر می کردم تا این که فیلم معجزه گر الفباء که موضوعش فداکاری های استاد دانشمند بهمن بیگی بود را مشاهده کردم . با خود گفتم این پیشنهاد یک امتحان است سه نفر دانش آموز در کشوری با امنیت پایین منتظر معلم هستند و شاید شرایط برای آمدن معلم از ایران فراهم نباشد. اینجانب با توجه به اینکه فرزندانم در سن دبیرستان هستند و شرایط تحصیلی مناسبی برای آنان فراهم نیست و مخالفت اکثر دوستانم و... تصمیم گرفتم به دانش آموزان دبستانی فارسی زبانی که در کشور سوریه زندگی می کنند خدمت کنم. البته در همه ی جنگ ها و بلایا قشر آسیب پذیر از هر نظر کودکان هستند امید وارم بخت با من یار باشد تا بتوان یکی از مشکلات این کودکان معصوم را در حد توانم مرتفع سازم. توکل بر خداوند قادر ودانا